کامبیز نوایی
06 اردیبهشت 1404
مدت زمانی پس از پایان فعالیتم در نقش مدرّس رشته معماری، در تابستانی خوش آب و هوا، در مأمنی در آن سوی آبها، از سرِ کمکاری و فراغت تصمیم گرفتم تا نکاتی از طراحی معماری و آموزش آن را که در ذهنم باقی مانده بود به روی کاغذ بیاورم. بعدها نسخهای از سیاهمشقم را به دوست فرزانهام، خانم افرا بانک، سپردم؛ مطالعهاش کرد و آنها را خالی از فایده ندانست. به همت شایسته قدردانیِ ایشان بود که بعد از چند سال به سراغ متن بایگانی شده بازگشتیم و تلاش کردیم تا متنِ خوش احوالتری را فراهم آوریم. در عین حال، باید بپذیرم که مقاله حاضر، حاوی سی نکته، هنوز هم با متنِ نظامیافته و جامع فاصله دارد؛ اما سفرهای است که اینک گسترده شده و دیگران، مخصوصاً مدرّسان مجربِ طراحی معماری، میتوانند به آن بپردازند و حتی در محتوایش دخل و تصرف کنند: نکتهای را بیفزایند یا به تفصیل ببرند، نکتهای را جابهجا کنند یا به حذفش نظر دهند؛ تا سفرهای اشتهاآورتر فراهمآید و در ساز و کارِ طراحی معماری و تعلیم آن مفید واقع شوند. زمستان 1401
الف ـ پی بردن به حقانیت برنامهریزی معماری پیش از طراحی، و اهمیت حفظ افراد ذینفع در فرآیند طراحی تا پایان مرحله طراحی؛ درک کردن این مطلب که برنامه معماری مانع خلاقیت نیست و حتی کمک به طراح است؛ درک کردنِ آن است که ضوابط و قیود برنامهای را چگونه میتوان در طول طرح قرارداد و نه در عرض آن؛ و درک کردن اینکه چگونه میتوان برنامه را برای استفاده در طراحی آماده کرد ـ برنامهای که مُفصل و پر از جزئیات است؛ درک کردن اینکه اگرچه مفاهیم برنامهای نمیتوانند به خلق نطفههای طرح کمک کنند، ولی میتوانند زمینهی بوجود آمدن آن را فراهم کنند؛ و بالاخره اینکه چگونه میتوان در برنامه تصرف کرد برای آنکه طرح به کیفیت بهتری برسد.
ب ـ آموزش دادن روش طراحی: یعنی اینکه در هنگام طراحی، که از موضوعی مجهول به فرم و صورتی قابل اشاره و ملموس میرسیم، چه وقایعی رخ میدهد؟ و چه میتوان کرد که این مسیر به نرمی و راحتی و بدون آشفتگی و سردرگمی اتفاق بیفتد؟
ج ـ تقرب به نوعی خاص از مکتب/ بیان معماری که گه گاه اتفاق میفتد، به این تربیب فعالیت آموزشی بیش از آنکه فرایند محور باشد طرح محور است.
د ـ آشنایی کلی دانشجو با «سرشت طرحها»: یعنی مدرس به مخاطب بیاموزد که اساساً محصول فعالیت معمارانه از چه مشخصههایی برخوردار است.
مشخصههایی چون: